5
Time
Pink Floyd
Ticking away the moments
that make up a dull day
لحظه هایی را که روز را ملال آور
می کنند کنار بینداز
You fritter and waste the
hours in an offhand way
تو با بی مبالاتی وقت را به
هر ترتیب به هدر می دهی
Kicking around on a piece of
ground in your home town
روی یک تکه زمین شهر
زادگاهت بدو و بدو می کنی
Waiting for someone or something
to show you the way
چشم به راهی تا کسی
یا چیزی به تو راه را نشان دهد
Tired of lying in the sunshine
خسته از دراز کشیدن در آفتاب
Staying home to watch the rain
در خانه می مانی تا باران را تماشا کنی
And you are young and life is long
تو جوانی و عمر دراز است
And there is time to kill today
و امروز برای تلف کردن وقت داری
And then one day you find
و آن وقت یک روز می بینی
Ten years have got behind you
که ده سال پشت سر گذاشته ای
No one told you when to run
هیچ کس نگفت کی بدوی
You missed the starting gun
تو تیر شروع مسابقه را نشنیدی
And you run, and you run to
catch up with the sun, but it’s sinking
می دوی و می دوی تا به خورشید برسی,
اما خورشید غروب می کند
Racing around to come up behind you again
و دور می زند تا از پشت سر تو بیرون بیاید
The sun is the same in a
relative way, but you’re older
خورشید به نسبت همان است که بود,
اما تو پیر شده ای
Shorter of breath and one day closer to death
نفست بیشتر تنگی می کند
و یک قدم به مرگ نزدیک تر می شوی
Every year is getting shorter
هر سال کوتاه تر می شود
Never seem to find the time
گویی تو هرگز زمان را پیدا نمی کنی
Plans that either come to nought
نقشه هایی که حاصلشان هیچ است
Or half a page of scribbled lines
یا نیم صفحه خط های کج و معوج است
Hanging on in quiet desparation
is the English way
اطالت در یاسی خاموش رسم
و راهی انگلیسی است
The time is gone
زمان گذشت
The song is over
ترانه به آخر رسید
Thought I’d something more to say
هرچند انگار من حرف های
دیگری هم داشتم که بگویم
that make up a dull day
لحظه هایی را که روز را ملال آور
می کنند کنار بینداز
You fritter and waste the
hours in an offhand way
تو با بی مبالاتی وقت را به
هر ترتیب به هدر می دهی
Kicking around on a piece of
ground in your home town
روی یک تکه زمین شهر
زادگاهت بدو و بدو می کنی
Waiting for someone or something
to show you the way
چشم به راهی تا کسی
یا چیزی به تو راه را نشان دهد
Tired of lying in the sunshine
خسته از دراز کشیدن در آفتاب
Staying home to watch the rain
در خانه می مانی تا باران را تماشا کنی
And you are young and life is long
تو جوانی و عمر دراز است
And there is time to kill today
و امروز برای تلف کردن وقت داری
And then one day you find
و آن وقت یک روز می بینی
Ten years have got behind you
که ده سال پشت سر گذاشته ای
No one told you when to run
هیچ کس نگفت کی بدوی
You missed the starting gun
تو تیر شروع مسابقه را نشنیدی
And you run, and you run to
catch up with the sun, but it’s sinking
می دوی و می دوی تا به خورشید برسی,
اما خورشید غروب می کند
Racing around to come up behind you again
و دور می زند تا از پشت سر تو بیرون بیاید
The sun is the same in a
relative way, but you’re older
خورشید به نسبت همان است که بود,
اما تو پیر شده ای
Shorter of breath and one day closer to death
نفست بیشتر تنگی می کند
و یک قدم به مرگ نزدیک تر می شوی
Every year is getting shorter
هر سال کوتاه تر می شود
Never seem to find the time
گویی تو هرگز زمان را پیدا نمی کنی
Plans that either come to nought
نقشه هایی که حاصلشان هیچ است
Or half a page of scribbled lines
یا نیم صفحه خط های کج و معوج است
Hanging on in quiet desparation
is the English way
اطالت در یاسی خاموش رسم
و راهی انگلیسی است
The time is gone
زمان گذشت
The song is over
ترانه به آخر رسید
Thought I’d something more to say
هرچند انگار من حرف های
دیگری هم داشتم که بگویم
آثار بیشتر از Pink Floyd
درحال ارسال پاسخ به فلانی برای لغو کلیک کنید