1
Eshgh Baziche Tamasha
سالار عقیلی
هر که از من گسست رسوا شد
هر که با من نشست تنها شد
مژده ی فصل تازه در راه است
غنچه ای خنده زد شکوفا شد
غنچه ای خنده زد شکوفا شد ...
تا گره خورد موی دوست
به دوست گره از کار دوستان وا شد
ماه از پشت ابر بیرون رفت
عشق بازیچه ی تماشا شد
باد زد غنچه ای به چاه افتاد
ماه در چاه غرق رویا شد
پرده داران حسن میگویند
یوسفی عاشق زلیخا شد
عشق بازیچه ی تماشا شد
عشق بازیچه ی تماشا شد
هر که با من نشست تنها شد
مژده ی فصل تازه در راه است
غنچه ای خنده زد شکوفا شد
غنچه ای خنده زد شکوفا شد ...
تا گره خورد موی دوست
به دوست گره از کار دوستان وا شد
ماه از پشت ابر بیرون رفت
عشق بازیچه ی تماشا شد
باد زد غنچه ای به چاه افتاد
ماه در چاه غرق رویا شد
پرده داران حسن میگویند
یوسفی عاشق زلیخا شد
عشق بازیچه ی تماشا شد
عشق بازیچه ی تماشا شد
آثار بیشتر از سالار عقیلی
درحال ارسال پاسخ به فلانی برای لغو کلیک کنید