Fady Shewaya

متن عربی و ترجمه آهنگ
Hamza Namira - Fady Shewaya

آه يا سلام
آه، سلام

سيبنا الوقت يعدي أوام
گذاشتیم زمان بگذره، همه چیز به وقتش می‌رسه

ما حسبناش اللحظة الجاية
لحظه‌ی بعدی رو حساب نکردیم

ده اسمه كلام
این یعنی حرف

عشنا العمر نربّي حمام
تمام عمر رو با هم گذروندیم و در حال بزرگ کردن کبوتر بودیم

بس نسينا نقوم غيّة
اما فراموش کردیم که زندگی واقعی رو شروع کنیم

وما يهمكش عادي
و برات مهم نیست، اشکالی نداره

اسمع مني الساعة دي
الان از من بشنو

مش وقت عتاب أو لوم
این وقت عتاب و سرزنش نیست

آه فيها ايه لو نرجع تاني
آیا اشکالی داره اگه دوباره شروع کنیم؟

وبدل ما تكون وحداني
و به جای اینکه تنها باشی

تسندني معاك ونقوم
من رو همراهی کن، با هم بلند شیم

فاضي شوية
یه کم وقت دارم

نشرب قهوة فـ حتة بعيدة
یه قهوه می‌زنیم تو یه جای دور

إعزمني على نكتة جديدة
من رو دعوت کن به یک شوخی جدید

وخلّي حساب الضحك عليّا
و حساب خنده رو به من بسپار

فاضي شوية
یه کم وقت دارم

نشرب قهوة فـ حتة بعيدة
یه قهوه می‌زنیم تو یه جای دور

إعزمني على نكتة جديدة
من رو دعوت کن به یک شوخی جدید

وخلّي حساب الضحك عليّا
و حساب خنده رو به من بسپار

ده احنا يا دوب
ما لحقناش نقرا المكتوب
علشان نلقى هموم وقسية
این یعنی حرف

عشنا العمر نربّي حمام
تمام عمر رو با هم گذروندیم و در حال بزرگ کردن کبوتر بودیم

بس نسينا نقوم غيّة
اما فراموش کردیم که زندگی واقعی رو شروع کنیم

عارفك مشغول ليام دي
می‌دونم که الان مشغولی

ما أنا زيك بس عندي
حكايات صعب أخبيها
مثل توام، فقط من داستان‌هایی دارم که سخت می‌تونم مخفی کنم

وأكمنك داري بحالي
و می‌دونم که از حال من باخباری

مذاكرني وعارف مالي
یادته و می‌دونی وضع من چطوره

مستني عشان أحكيها
منتظرم تا براشون حرف بزنم

فاضي شوية
یه کم وقت دارم

نشرب قهوة فـ حتة بعيدة
یه قهوه می‌زنیم تو یه جای دور

إعزمني على نكتة جديدة
من رو دعوت کن به یک شوخی جدید

وخلّي حساب الضحك عليّا
و حساب خنده رو به من بسپار

فاضي شوية
یه کم وقت دارم

ده أنا وحشاني القعدة معاك
دلم برای نشستن با تو تنگ شده

وإن ما قدرتش تيجي هناك
و اگه نتونستی بیای اونجا

هستناك المرة الجاية
منتظرت هستم دفعه‌ی بعد

فاضي شوية
یه کم وقت دارم

نشرب قهوة فـ حتة بعيدة
یه قهوه می‌زنیم تو یه جای دور

إعزمني على نكتة جديدة
من رو دعوت کن به یک شوخی جدید

وخلّي حساب الضحك عليّا
و حساب خنده رو به من بسپار

فاضي شوية
یه کم وقت دارم

ده أنا وحشاني القعدة معاك
دلم برای نشستن با تو تنگ شده

وإن ماقدرتش تيجي هناك
و اگه نتونستی بیای اونجا

هستناك المرة الجاية
منتظرت هستم دفعه‌ی بعد